خواستن و عمل

خواستن و اراده

در ادامه مسئولیت :

یک ضرب المثل ژاپنی هست که می گوید ((دانستن و عمل نکردن با ندانستن یکی است ))

در واقع آگاهی از مسئولیت به خودی خود معادل تغییر نیست، بلکه نخستین گامی است که در فرایند تغییر برداشته می شود .

مسئله مهم در این بخش  گذر از آگاهی به عمل است.برای اینکه فرد متحول شود ابتدا باید مسئولیت بپذیرد :باید خود را به انجام یک عمل متعهد کند.تحول هدف روان درمانی است و تحولِ درمانی  باید خود را در عمل نشان دهد  نه در دانستن یا قصد کردن یا خیال پردازی .

روانکاوان اولیه چنان به یکی بودن تغییر و خود شناسی معتقد بودند که رسیدن به شناخت را نقطه ی پایان درمان میدیدند .اگر تغییر در روان درمانی اتفاق نمی افتاد اینطور نتیجه گیری میشد که بیمار به بینش و شناخت کافی دست نیافته است .

آلن ویلیس میگوید :درمان فقط تا آنجا به تغییرشخصیت منجر میشود که  بیمار را به اتخاذ شیوه ی نوینی در رفتار راهنمایی کند. تحول واقعی درغیاب عمل ناممکن است.

آیا اندیشیدن  هم یک نوع عمل محسوب میشود؟آخر برای اندیشیدن هم انرژی صرف میشود.                       ویلیس معتقد است اگر تفکر را وارد گستره ی معنایی عمل کنیم ،عمل را از معنای خود تهی ساخته ایم. در فرآیند درمان ،درمانگر باید در پی عمل باشد ،شاید وانمود کند که در پی اهداف دیگری -بینش،خود شکوفایی،و آرامش – است اما در تحلیل نهایی تغییر (به معنای عمل)چیزی است که هر درمانگری در نهان در جستجوی آن است .

بعضی درمانگران اینگونه با این معضل کنار می آیند که گرچه انسان ها احساس ذهنی و درونی آزادی و انتخاب را تجربه می کنند ولی با وجود این، کل ماجرا خیالی باطل است و به اندازه  ی سایر حالات ذهنی ،جبری .با این حال کسانی که معتقدند آزادی حالتی ذهنی و توهمی است ،خود را به مخمصه می اندازند چرا که از اصول اساسی درمان اینست که بیمار احساس کند توانایی بیشتری برای انتخاب کردن دارد .

اراده

(در فلسفه به یکی از ویژگی‌های ذهن، و انتساب کردارهایی که از روی نیت مرتکب شده‌اند اشاره دارد. کنش‌ها که بر اساس ارادهٔ شخص انجام شده باشند «ارادی» یا «داوطلبانه» و گاهی به طور تحقیرآمیز «خودسرانه» یا «از روی قصد» خوانده می‌شود. به طور کلی، «اراده» به یک خواستهٔ مشخص یا دلخواه اشاره ندارد، بلکه ظرفیت کلی داشتن چنان خواسته‌هایی و قاطعانه عمل کردن بر مبنای آنهاست، بر اساس هر معیارهایی که عامل ارادی اعمال می‌کند.).

پس یک عامل ذهنی و روانی وجود دارد که دانش و آگاهی را به عمل تبدیل میکند و پلی است میان آرزو و عمل ،یا همان بخش از ساختار روانی است که ظرفیت ایجاد گزینه های ابزاری را داراست ،ما این ساختار روان شناختی را اراده لقب می دهیم و کارکردش را خواستن و یا اراده کردن .

اراده و آزادی

واقعیت موجود درباره ی اراده این است که در ارتباط تنگاتنگ با آزادی است .زیرا صحبت از اراده ی غیر آزاد بی معناست.مگر آنکه مانند بعضی متفکران آن را خیالی باطل بدانیم یا مثلا مانند سرنوشت باورانِ رواقی که معتقد بودند هرچه هست یا خواهد بود (پیش از این هم بوده) و وجود اراده آزاد در انسان را نمی پذیرفتند .

اراده به خودی خود برای درمانگران کلمه ای مشکل آفرین است چرا که کلمه ی انگیزه سالهاست جانشین اراده شده و درمانگران آموخته اند اعمال فرد را براساس انگیزه هایش توضیح دهند .

با وجود این ،توضیح رفتار بر اساس انگیزه ،به معنای برداشتن مسئولیت نهایی اعمال فرد از دوش اوست،انگیزه می تواند اراده را تحت تاثیر قرار دهد اما نمی تواند جایگزین آن شود ،به رغم انگیزه های گوناگون ،فرد بازهم این گزینه را دارد که به شیوه ای خاص رفتار کند یا خیر .

روان درمانی ،در اصل خود نیازمند حرکت و تغییر است و درمانگر باید بکوشد بدون در نظر گرفتن چهارچوب داوری اش اراده را تحت تاثیر قرار دهد .(عمداً از واژه ی تاثیر گذاشتن به جای آفریدن یا پدید آوردن  استفاده میکنیم چون درمانگر ن میتواند اراده را در بیمار بیافریند و نه قادر است آن را به او القا کند و یا دراو آزاد کند)

 

ساده ترین رویکرد درمانی در دسترس درمانگر شکل موعظه و پند دارد:((تو مسئول اتفاقاتی هستی که در زندگی ات می افتد .همانطور که خودت میدانی ،این رفتار توست که تورا به این روز در آورده.در راستای بهترین علاقه ها و تمایلاتت نیست،چیزی نیست که برای خودت میخواهی، لعنتی، تغییر کن  )) اما به ندرت این رویکرد موعظه وار موثر واقع می شود .

موضوع اینست که انسان تا زمانی که ارادی عمل کند ،مطابق نیکویی ها و خوبی های متصورش عمل می کند . درمانگر به بیمار کمک میکند درک کند نه تنها مسئول موقعیت خویش است،بلکه تنها مسئولِ این وضعیت نیز هست .به عبارت دیگر کسی نمی تواند دنیای دیگری را برایش تغییر دهد .اگر کسی میخواهد تغییر کند باید( فعالانه) متحول شود .

اراده درمانی:اتو رنک

نظام رفتاری و درمانی اتورنک(روانکاو برجسته اتریشی) بر مفهوم اراده پایه گذاری شده و بسیار غنی است.او در ابتدا شاگرد فروید بود و بعد ها به خاطر اختلافات نظری عظیمی که با او داشت از او جدا شد.دلیل اختلافات نیز به موضوع اراده برمیگشت: فروید به جبرگرایی روانی باور داشت. او میگفت که (رفتار) حاصل سائق های متضاد و نیرو های متقابل است. اتو رنک مفهوم سائق های غریزی را حفظ کرد ولی آنها در اختیار و زیرسلطه ی اراده دانست:

((من اراده را ساختاری رهنمود دهنده و سازنده میدانم که هم سائق های غریزی را به شکلی خلاق مورد استفاده قرار می دهد و هم آنهارا مهار و کنترل می کند.))

در اینجا لازم است توضیحی درباره ی سائق بدهیم.سائق یا رانه :به انگلیسی: drive به شرایطی درونی گفته می‌شود که رفتار را فعال می‌کند و به آن جهت می‌دهد. گاهی از انگیزه به جای رانه استفاده می‌شود.

در پایان و برای تکمیل مختصری که درباره ی شیوه ی درمانی اتو رنک گفته شد،به جمله ای از گفته های خود او می پردازیم: (( اگر بر دانش بیمار بیافزاییم و از حجم ناخودآگاه بکاهیم ولی بهانه ی سهل و بی دردسری  برای عدم پذیرش مسئولیت به دست او ندهیم ، کار حیرت آوری کرده ایم))

 

 

 

مقالات

ارادهخواستنمسئولیت اگزیستانسیال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *