اگر من فوق العاده ام، چرا هنوز مجردم؟!


ما وانمود می کنیم که در جست و جوی عشق و علاقه هستیم اما بیشتر انرژی و زمان خود را صرف به دست آوردن پول و تجملات می کنیم.کار و عشق دو مقوله ی متفاوت هستند.اغلب  وقت گذاشتن برای یکی به معنای از دست دادن دیگری است.از آنجا که ارزش های جامعه بر زندگی همه ی انسان ها تاثیر دارد بیشتر افراد ترجیح می دهند انرژی و توان خود را برای موفقیت در کار متمرکز کنند و آن را در اولیت قرار دهند بنابراین عشق در مرحله ی دوم قرار می گیرد.

آموختن مهارت های لازم برای داشتن رابطه ی صمیمی و دوستانه و دستیابی به مهارت هایی همچون گوش کردن,همدردی,بخشش,درک علاقه و ابراز آن,بسیار سخت تر از یادگرفتن مهارت هایی است که برای موفقیت در کار لازم است.اهمیت کار و عشق را نمی توان نادیده گرفت و برقراری تعادل بین آنها کار بسیار دشواری است.اصلی ترین مشکلی که هروز باید مدیریت کنیم,چگونه گذراندن اوقات فراغت نیست بلکه استرس و نگرانی است.استرس و صمیمیت کاملا با یکدیگر در تضادند.ما برای خود,جامعه ای رقابتی ساخته ایم که در آن,کار حرف اول را می زند:محیطی که در آن عشق و روابط احساسی و دوستانه میان افراد,فرصت شکوفایی و رشد را ندارد.من به این شرایط رکود احساسی می گویم.ما در شغل خود موفق هستیم اما در عشق,آن گونه که باید,مهارت نداریم.زنان و مردان سعی می کنند آنچه طرف مقابل یاد گرفته است کوچک و بی اهمیت جلوه دهند.در بسیاری از مناطق,تعداد زنانی که آماده ی برقراری یک ارتباط سالم هستند بیشتر از مردانی است که برای این کار آماده شده اند.ترس از تعهد در میان زنان و مردان به ویژه در میان مردان شایع شده است.بسیاری از مردان مجرد از این می ترسند که نتوانند به اصول زندگی مشترک پایبند بمانند.مجموعه عواملی که اغلب مراجع کنندگان عنوان می کنند برای مجردی خویش عبارتند از : می خواهم تنها باشم.هنوز فرد دلخواهم را پیدا نکرده ام.هنوز خاطره ی تلخ رابطه ی قبلی ام را فراموش نکرده ام.سرم خیلی شلوغ است.دوستانی دارم که به دلیل قطع رابطه ی خود,خیلی افسرده و دلخورند.نمی خواهم وقتم را هدر دهم.از اینکه بار دوم هم شکست بخورم می ترسم. یک بار شکست خوردن در زندگی مشترک کافی است.نمی خواهم فرد دیگری به من وابسته باشد.نمی خواهم به فرد دیگری وابسته باشم.از اینکه مجبور شوم یک نقش را بازی کنم,می ترسم.هر دلیلی برای مجرد بودن دارید مهم نیست اگر میخواهید رابطه ای را شروع کنید,هیچکدام از دلایل شما منطقی و درست نیست.

راهکار :

بی ثباتی درونی خود را بشناسید

رویاها و افکار واهی به عشق واقعی منتهی نمی شود.خونسردی,افسردگی,حاشا کردن,خشم و عصبانیت,اضطراب,تجزیه و تحلیل مشکلات و مقصر دانستن جنس مخالف هم شما را عاشق نمی کند.

استقامت و پشتکار

برای دست یابی به هر هدف ابتدا باید آن را کاملا بشناسید سپس با تمام انرژی و توان در جهت رسیدن به آن,حرکت کرده و باصبر,شکیبایی و پشتکار بر تمامی موانعی که سر راه شما قرار می گیرد غلبه کنید.

ترک دمدمی مزاج بودن و بی ثباتی:

دمدمی مزاج بودن و بی ثباتی یکی از اصلی ترین دلایل است.مهمترین و اصلی ترین پیش نیاز برای داشتن یک رابطه ی رضایت بخش , خواستن یک نفر است:با تمام وجود ,صادقانه ,عاشقانه و بی قید و شرط.

بی ثباتی چه خودآگاه و چه ناخوداگاه یکی از رایج ترین و مهمترین دلایل مجرد بودن افرادی است که خواهان یک رابطه ی سالم اند.آنها دوست ندارند لذت های دوران مجردی را از دست بدهند و در عین حال از این می ترسند که مبادا در یک رابطه مجبور شوند از آنچه دوست دارند بگذرند.آنها تلاش می کنند فردی مناسب برای برقراری ازدواج پیدا کنند اما در درون دعا می کنند که هرگز چنین فردی سر راهشان قرار نگیرد.اگر بتوانید به گونه ای رفتار کنید که برای یک رابطه ی عاطفی آماده هستید و از صمیم دل آن را می خواهید,بر بی ثباتی غلبه خواهید کرد بدون آنکه آن را حذف کنید.شما نمی توانید از نتیجه ی یک تصمیم مطمئن شوید مگر اینکه آن تصمیم را بگیرید.

به آمار و ارقام توجه نکنید:

اولین مانعی که مجردها در تلاش برای یافتن عشق زندگی باید بر آن غلبه کنند,ترس و وحشت از آمار و ارقام است.اگر مجردید و نمی خواهید ازدواج کنید , به عقیده ی خود احترام بگذارید و از تنهایی تان لذت ببرید.

معیارهای خود را نادیده نگیرید:

به تمام ویژگی های فرد ایده آل خود فکر کنید و تمامی معیارهای خود را در نظر بگیرید و سپس ویژگی های مهم را از دیگر ویژگی ها متمایز ساخته و بررسی کنید.

هنگامی که به فردی علاقمند می شوید,معیار شما,بینش تان می شود.بینش,((درک مستقیم حقیقت بدون استدلال))است.با توجه به بینش خود می توانید به منبع عظیم خرد و دانشی که در درونتان وجود دارد دست یابید.خود را آماده کنید تا به هرکس که با معیارهای شما مطابقت ندارد نه بگویید.برای آنکه معیارهای اصلی را حفظ کنید باید در درون خود عمیقا باور داشته باشید که شایستگی رسیدن به خواسته هایتان را دارید:اینکه دستیابی به آنچه می خواهید ممکن است و باید برای رسیدن به آن مصمم باشید.

در باتلاق فرو نروید ((نه)) گفتن را یاد بگیرید:

بی شک بزرگ ترین مشکلی که در روابط میان انسان ها وجود دارد و مشکلات بیشتری را سبب می شود,این است که نمی دانیم چه زمان و چگونه به یک رابطه ((نه)) بگوییم.خیلی زود بله گفتن به معنای تن دادن به رابطه ای نافرجام است بهترین زمان برای نه گفتن اولین لحظه ای است که متوجه می شوید طرف مقابل شما نیازهای شما را برطرف نخواهد کرد:حتی اگر این فرد از برخی جنبه ها,بی نظیر و فوق العاده باشد.

به یاد داشته باشید نه همیشه انتخابی است که می تواند زندگی شما را تغییر دهد.

لقمه ای از کتاب اگر من فوق العاده ام چرا هنوز مجرد؟ اثر سوزان پیچ

ادامه راهکار ها در مطالب بعدی ……

مقالات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *