ظرفیت دوست داشتن بخش های دوست نداشتنی خود


بارها این جمله را شنیده بودم که آدم باید ظرفیت داشته باشد !ظرفیت مهربانی ، عشق ، ظرفیت شوخی ، ظرفیت همراه بودن و …… آنقدر این واژه در کلام ما شنیده می‌شود که بنظر می‌رسد نه تنها بخشی از طرز فکر ما شده است بلکه به علت تکرار بیش از اندازه اش برای هر چیزی لوث و بی مزه گردید است .این مساله بخصوص در رابطه با محاوره های عموم مردم برایم کمی ناراحت کننده شده بود ، زیرا آن را ارزشمندتر از آن میدانستم که همه جا بکارش ببرم .اما بنظر می‌رسد واقعا می توان آن را همه جا بکار برد حتی در مورد اینکه برای درک و فهم و تحمل همین واژه هم باید ظرفیت داشت .ظرفیت یک توانمندی برای دیدن ، پذیرفتن و رشد یافتن است. وقتی از قابلیت های خود برای بدی آگاه میشویم باید ظرفیت دیدن خود داشته باشیم . باید در آن  لحظه بایستیم ، نگاه کنیم ، رنج بکشیم و مانند فرزندی آن را در آغوش بگیریم .وقتی می بینیم که رفتارهایی انجام می دهیم که متضاد با ارزش هایمان است ، هر قدم هم که متناقض بنظر برسند باید به آنها احترام بگذاریم .زیرا آنها بخشی از ما هستند . وقتی به ندانم کاریها ، اهمال ها ، ضعف ها و خودخواهی های خود فکر می‌کنیم ، می دانیم که این شرایط انسانی ما است و از آنها معاف نیستیم.ما هم انسانی هستیم در جمعیت بزرگ انسانی با مشکلاتی انسانی ، پس چرا از خود فرار می‌کنیم ؟چرا خود را قضاوت می کنیم و منتظر بهترین رفتارها از خود هستیم ؟ آیا آن طور که جیمزهالیس می گوید : آیا افراط در محکوم خود یک نوع خاص بودن مبتنی بر خود شیفتگی نیست ؟آیا مقصر دانستن خود بیش از دیگران مشکل عجیب و غریب از خودشیفتگی نیست ؟ آیا وقتی مهربانی ای که می توانیم به دیگران بدهیم از خود دریغ می کنیم به رضایت مندی منفی نمیرسیم ؟آیا نداشتن توانایی و ظرفیت برای دوست داشتن بخش های دوست نداشتنی خود به معنی صحه گذاشتن برا آنها نیست ، بلکه تاکید و رسمیت بخشیدن به این حقیقت ژرف است که آنها هم بخشی از ما هستند .در اینجا می خواهم اعتقاد ترنس ، نمایشنامه نویس رومی را به تاکید بیاورم که گفت ؛ من انسانم و هیچ چیز انسان بودن برای من بیگانه نیست .بنابراین ما با این بخش های دوست نداشتنی خود انسانی تر و در نتیجه بیشتر لایق عشق و مهربانی میشویم . فقط با مهربانی است که می ‌پذیریم، که عشق می ورزیم که می توانیم شفا پیدا کنیم و به یک زندگی بزرگ‌تر و معنا دارتر هدایت کردیم .بر این اساس به شیوه ای متناقص-  آنچنان که هالیس به زیبایی بیان کرده است – تنها با دوست داشتن این بخش های دوست نداشتنی خود ، می توانیم دیگران را دوست بداریم . پذیرش دیگران از درون خود ما آغاز می شود ، از پذیرش آن دیگری که درون ما ساکن شده است 

مقالات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *