نگاه یونگ به ویژگی های زنانه و شخصیت زنان
یونگ میگوید:(( روان شناسی زن بر مبنای اصل Erosبزرگ قرار دارد)) . اِروس به تعبیر افلاطون به معنای شوق و دلتنگی عاشقانه ی روح برای بازگشتن به اصل خویش است. همچنین در میان خدایان یونانی، اِروس الهه ای بود که سبب عشق و زایندگی و تولید مثل می شد. در حالی که یونگ معتقد است، مرد همیشه خود را به اصل والای Logos (عقل کلّ) پیوند می دهد.در رفتار بیرونی مرد واقع گرایی و منطق تسلط دارد و یا از آرمان های اوست. در نزد زن، احساس بیشترین مکان را اشغال میکند. اما در روح قضیه وارونه است، مرد از درون خود را به احساسات می سپارد و زن از آن رها می شود.
زن از پیش می داند که تنها عشق به او امکان انکشاف می دهد. یعنی عشق به او امکان کشف، آشکاری و ظاهر شدگی می دهد. زن امروزی از این واقعیت غیر قابل انکار آگاه است که او به بالا ترین و بهترین چیز در خود دست نمی یابد، مگر در حالت عشق. عشق نزد زن احساسات نیست، بلکه اراده به زندگی کردن است.و پاره ای وقت ها به گونه ای شدید فارغ از احساس شور، که حتّی وی را تا حدّ قربانی کردن خود پیش می برد. مردی که بدین گونه مورد علاقه است نمی تواند از آنچه که در وی حقیر و پایین است بگریزد. زیرا نمی تواند به واقعیت پاسخ دهد مگر از طریق واقعیت خاص خود.
ویژگی های مردانه در زن یا آنیموس
عنصر نرّینه در زن که آن را از پدر وام می گیرد، Animus نامیده می شود. این عنصر در نظریه ی یونگ به بخش نا هشیار و خود درونی هر فرد گفته می شود. عنصر مردانه به زن صلابت روحی می‌دهد، نوعی دلگرمی نادیدنی درونی برای جبران ظرافت ظاهرش. عنصر مردانه در پیشرفته‌ترین شکل خود زن را به تحولات روحی دوران خود پیوند داده حتی سبب می‌شود که بیشتر از مردان، انگاره‌های خلاق را پذیرا باشد و همین یکی از دلایلی بوده که در دوران‌های پیشی در بسیاری از کشورها وظیفه پیشگویی آینده و اراده خداوند به عهده زنان بوده‌است.یونگ می گوید:(( ویژگی زن در توانستن انجام هر کاری به خاطر عشق به موجودی انسانی است.اما زن هایی که به خاطر عشق به یک چیز دست به کارهای مهم می زنند از استثناهای کم یابند، این گونه فعالیت هماهنگ با طبیعت آنها نیست.عشق به چیز ها، مزیّت مردانه است.))
از آنجا که موجود انسانی زنانه و مردانه را در خود جمع کرده ، پیش می آید که مرد در زن و زن در مرد زندگی کند.اما یونگ معتقد است که این موضوع مارا از آنچه اصل است محروم می کند. آنیما یا بخش درونی و زنانه ی هر مرد، شکل گرفته از روابط عاطفی، با ارزشی کمتر است در حالی که آنیموس زن نیز از قضاوت های پایین تر و یا ترجیحا عقاید تشکیل شده.
فرضیه یا باور های ناخودآگاه ، بزرگ ترین دشمنان طبیعت زنانه هستند و پاره ای از وقت های شوقی واقعا شیطانی که مرد ها ار خشمگین می کند و در نتیجه، به زن ها لطمه میزند.لطمه ی خفه کردنِ تدریجی جذابیت و مفهوم طبیعت آنها و کنار زدنشان به پس زمینه.
