برای همه ی ما پیش می آید که در زندگی خود با تلاش بسیار در حال پوشاندن یا پنهان کردن بخشی از شخصیتمان از خود یا دیگران هستیم.این فرآیند میتواند هشیارانه یا نیمه هشیارانه باشد.هیچ دو فردی را پیدا نمی کنیم که در عین اشتراکات، شبیه به هم باشند…. پس چرا گاهی اوقات نمیتوانیم تفاوت هایمان با دیگران را تحمل کنیم و فراتر، آن را دوست داشته باشیم؟
5چرادرباره ی ترجیحات و ارزش هایمان، علایق و دوست داشتنی هایمان به خودمان و دیگران دروغ میگوییم؟این یعنی بخاطر چیزی که هستیم خودمان را سرزنش میکنیم و فکر میکنیم ارزشی نداریم و آن وقت بخاطر اشتباهاتی که هر آدمی ممکن است مرتکب شود خود را تنبیه میکنیم
به این معنا یک سیستم تحقیر کننده ی درونی داریم.وقتی احساس ارزشمندی و احترام نسبت به نفس خودمان نداریم این اتفاق می افتند.به معنای کلمه عزت نفس نداریم.دکتر ناتانیل براندن یکی از معروفترین روانشناسانی است که در زمینه عزت نفس مطالعه کردهاست،خود پذیری را یکی ازعوامل مهم در افزایش عزت نفس میداند؛ یعنی به جای اینکه شخص خودش را تحقیرکند، احساسات و افکار و رفتارش را بپذیرید و خودش را دوست داشته باشد.
در ادامه به علل نداشتن عزت نفس میپردازیم..
کودک انسانی در سه سال اول زندگی به دنبال یک پرسش اساسی است. آیا من خوب هستم یا بد؟والدینی که تحت عنوان تربیت از روشهایی مثل تنبیه فیزیکی، تحقیر، مقایسه و … استفاده میکنند؛ در واقع کودک را به این نتیجه ذهنی و با تکرار این رفتارها به این باور میرسانند که”من بد هستم و هر چیز مرتبط با من بد است”
این باور میتواند بقدری گسترش یافته و قوت بگیرد که کودک تا پایان عمر نام خود، قیافه و هیکل خود، حرف زدن خود، لباس پوشیدن خود، افکار، احساسات و عملکرد خود و اصولاً هر چیز مربوط به خود را بد، نامناسب، ناکافی و ناشایست بداند.این افراد گاه حتی نادانسته از خود بیزار و متنفرند.زدن کودک و تحقیر و سرزنش او، به او میآموزد که نسبت به خود احساس بدی داشته و عزت نفساش را برای همیشه از دست بدهد. زدن کودک به بهانه تنبیه باعث میشود که او احساس عجز و ناامیدی کرده و بهمرور افسرده شود.ازاینرو اگر از کودک اشتباهی سر زد باید در وهله اول حتی ادای کتک زدن را نیز نمایش نداد، چراکه میتواند مانند ضربههایی روح او را برای همیشه زخمیکند. همچنین کودکان در صورت کتک خوردن کنترل درون خود را ازدستداده و همیشه برای تشخیص درست از غلط چشمشان به تصمیم دیگران خواهد بود.اگربزرگسالی هستیم که هنوز با این موضوع درگیریم میتوانیم این روند درونی را قطع کنیم.
ماریا رابینسون می گوید: هیچ کس نمیتواند به عقب برگردد و دوباره شروع کند، اما همه میتوانند از همین امروز آغاز کنند و پایان تازهای رقم بزنند.
کریس ویلیامز ، استاد روانشناسی اجتماعی میگوید:”عزت نفس پایین، اغلب رفتارهای افراد را به گونهای تغییر میدهد که این موضوع را تایید میکند که آن فرد توانایی انجام کارها را ندارد یا فرد چندان خوبی نیست”دکتر ویلیامز میگوید: “اجتناب از چالشها و موقعیتهای دشوار، در کوتاه مدت، احساس امنیت بسیار بیشتری به شما میدهد. اما در بلندمدت، این دوریگزینی میتواند کاملا به ضررتان تمام شود، زیرا تردیدها و ترسهای نهانتان را تقویت میکند. این کار قانون بیفایدهای را به شما آموزش میدهد که تنها راه انطباق با مسائل، اجتناب از آنها است.” ناتانیل براندن یکی از معروفترین روانشناسانی است که در زمینه عزت نفس مطالعه کردهاست و شش راهکار برای افزایش عزت نفس، معرفی کردهاست:
مورد اول: زندگی آگاهانه (هر آنچه وجود دارد را همان گونه که هست بپذیریم نه آن گونه که میخواهیم وجود داشته باشد)
مورد دوم: خودپذیری (جای اینکه خودمان را تحقیر کنیم، احساسات و افکار و رفتارمان را چه خوب و چه بد بپذیریم و خودمان را دوست داشته باشیم)
مورد سوم: زندگی مسئولانه (خودمان تصمیم میگیریم و مسئولیتش را میپزیریم)
مورد چهارم: ابراز وجود (ابراز وجود یعنی خودمان باشیم و حرفمان رو بزنیم)
مورد پنجم: زندگی هدفمند (باید تصمیمات و رفتارمان با اهدافمان هم راستا باشد)
مورد ششم: یکپارچگی شخصی